ادغام و واگذاری در مؤسسات غیرانتفاعی در ایالات متحده آمریکا

(Nonprofit M&A: Structuring the Nonprofit Acquisition)

 

یادداشت سردبیر

توسعه سازمان‌های غیردولتی در کشور نیازمند توسعه رژیم حقوقی حاکم بر این بخش است تا هر نوع ضرورت مدیریتی یا سرمایه‌گذاری یا تغییرات در شیوه‌های کار با مشکل فقدان ظرفیت آن در نظم حقوقی مواجه نشود. نظم حقوقی باید همه گونه ابزار و شیوه‌های مناسب را برای آن‌که این مؤسسات بتوانند با سهولت توسعه خدمات خود به مردم را برنامه‌ریزی کنند فراهم نماید.

در کشور ما نظم حقوقی مورد نیاز برای مؤسسات غیرانتفاعی هنوز در مراحل ابتدایی است که از ده‌ها سال تجربه کشورها در این زمینه محروم است و نیاز به توجه جدی و اقدامات وسیع تقنینی و اجرایی دارد.

برای نشان‌ دادن وضعیت در کشورهای توسعه‌یافته و ورود نظم حقوقی بر جزئیات این بخش، مطلبی را انتخاب کرده‌ایم از نظم حقوقی آمریکا در خصوص پیش‌بینی امکان ادغام، واگذاری سازمانی، واگذاری بخشی از مأموریت‌ها یا همکاری‌های مشترک سازمان‌های مردم نهاد با یکدیگر که توجه شما را بدان جلب می‌نماییم.

وحید اشتیاق

مقدمه

مؤسسات غیرانتفاعی به نحوی فزاینده در حال تجربه ادغام، یا تملک (اکتساب) به‌وسیله سازمان‌های دیگر هستند. از این‌گونه تبادلات که در آن یک سازمان، سهام یا دارایی‌های سازمان دیگری را تصاحب می‌کند، به طور کلی به‌عنوان «ادغام یا تملک» (merger and acquisition, M&A) یا هنگامی‌که پای نهادی غیرانتفاعی در میان است، به عنوان «ادغام و مالکیت غیرانتفاعی» (nonprofit M&A) یاد می‌شود. ادغام و واگذاری مؤسسات غیرانتفاعی می‌تواند به نهادهای غیرانتفاعی کمک کند تا با پی‌ریزی همکاری‌های مشترک یا تغییر سازماندهی متناسب با شرایط به‌نحو بهتری به اهدافشان دست یابند و بسیاری از چالش‌هایی راکه در طول حیات خود با آن ها روبرو هستند، حل نمایند.

نوشتار حاضر برخی ساختارهای متداول ادغام و واگذاری، زمانی‌که یک یا چند مؤسسه غیرانتفاعی طرف یک تبادل هستند و ملاحظات منحصربه‌فردی که در هنگام انجام چنین تبادلاتی به وجود می‌آیند، را برجسته می‌کند.

ساختار مالکیت نهادهای غیرانتفاعی

واگذاری (اکتساب) یا ادغام (ترکیب) نهادهای غیرانتفاعی می‌تواند به روش‌های مختلفی صورت پذیرد. برخی از ساختارهای اکتساب که در خصوص تملک‌های انتفاعی رایج هستند نیز می‌توانند در زمینه غیرانتفاعی به کار روند؛ نظیر خرید دارایی‌های یک نهاد غیرانتفاعی و ادغام یا ترکیب یک یا تعداد بیشتری از نهادهای غیرانتفاعی. به‌ هر حال، دلایل و نتایج چنین تبادلاتی برای غیرانتفاعی‌ها تفاوت دارد. در واقع، پویایی تبادل، این امکان را پیش می‌نهد که گاه تبادل ابداً نمی‌تواند به عنوان شکلی از اکتساب یا مالکیت به شمار آید، بلکه طرفین به‌منظور دستیابی به غایت نهفته در تبادل دست به سرمایه‌گذاری مشترک می زنند.

نهایتاً، ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد هر تبادل، با تعیین راهبرد مبادله‌ای که مورد استفاده قرار می‌گیرد، مرتبط هستند. این موارد در نظم حقوقی ایالات متحد آمریکا شامل دلایل بنیادین برای شرکت در یک تبادل، نتایج مالیاتی تبادل نظیر حفظ وضعیت بخش 501 (c) از «قانون درآمد داخلی» ایالات متحده آمریکا در خصوص معافیت مالیاتی، ساختار اداره پس از مالکیت (اکتساب)، تناسب مأموریت ناظر به هر نهاد متشکله هستند.

ادغام قانونی

در یک ادغام قانونی دو سازمان غیرانتفاعی با هم ترکیب می‌گردند، و صرفاً یک سازمان پس از این ادغام باقی‌می‌ماند.  قوانین ایالتی در ایالات متحده امریکا بر فرآیند ادغام حاکم است، اما اگر کلی‌تر سخن بگوییم، سازمان باقی‌مانده به نحو خودکار، همه دارایی‌ها و مسئولیت‌های سازمان دیگر را به ارث می‌برد و این امر از طریق اعمال قانون پس از ارائه «مواد ادغام» به وزیر کشور قابل انجام است.

قدرت اولیه ساختار ادغام – و دلیل عموماً ذکر شده در انجام یک ادغام – این است که نهادهای تشکیل‌دهنده بتوانند به صرفه‌جویی در مقیاس افزونتری نائل شوند که این امر به پیشبرد هر دو مأموریت از طریق تجمیع عملیات در یک شخصیت حقوقی یاری می‌رساند. در اکثر ادغام‌ها، نهاد باقی‌مانده ساختارهای حکمرانی مازاد، مخارج کلی و منابع اداری اضافی را حذف می‌کند. این بهینگی‌های هزینه، منابع را برای دیگر فعالیت‌هایی آزاد می‌کند که هم‌راستا با مأموریت ترکیبی نهاد باقی مانده هستند.

با این صرفه‌جویی‌ها در مقیاس حتی نهاد «غیر بازمانده» (non-surviving) نیز ممکن است مأموریت غایی خود را به دلیل توانایی‌اش در استفاده از منابع تازه در دسترس، در راستای گسترش حیطه برنامه‌ای و جغرافیایی بهتر به انجام رساند.

گونه دیگر از ادغام و مالکیت غیرانتفاعی شامل تبدیل یک عضو غیرانتفاعی به عضویت سازمان دیگر یا ایجاد یک سازمان مادر جدید است که تنها عضو هر دو غیرانتفاعی است. غیرانتفاعی‌ها را می‌توان توسط اعضاء و یا هیأت مدیره اداره نمود. در تبادلات وابسته، تنها عضو جدید یا یکی یا هر دو سازمان درگیر، قدرت نظارت بر کارمندان و تصمیمات کلانشان را دارند، اما هر دو نهاد حقوقی به عنوان شرکت‌های با مسئولیت محدود غیرانتفاعی و معاف از مالیات به حیات خود ادامه می‌دهند و مالیات آن‌ها از طریق شرکت مادر اخذ می‌شود.

تبادلات وابسته ممکن است در شرایطی سودآور باشند که غیرانتفاعی‌ها قصد دارند مسئولیت محدود خود را به‌عنوان موجودیت‌های مستقل حفظ کنند. همچنین از آنجا که هیچ سازمانی تحت این ساختار منحل نمی‌گردد، نشان‌های سازمان‌ها (brands) می‌توانند همچنان ثابت بمانند و اهداء‌کنندگان مجبور نیستند هیچ‌گونه تغییرات چشمگیری را صورت دهند. این ساختار همچنین ممکن است دارای منفعت باشد، زمانی‌که یک سازمان معاف از مالیات و یک سازمان مشمول مالیات قصد بررسی «ادغام» را دارند، اما وضعیت مالیاتی مطلوب موجود برای سازمان معاف از مالیات و فعالیت های مرتبط با آن را حفظ می‌نمایند.

فروش دارایی

موضوع «فروش دارایی»، شامل انتقال دارایی‌های یک سازمان به سازمان دیگر بدون انتقال مسئولیت‌های آن است.  سازمان اکتساب‌کننده یا «تملک گر» (acquiring) ممکن است بخواهد اساساً تمام یا قسمت خاصی از دارایی‌های سازمان دیگر را خریداری کند. فروش دارایی، در مقام مقایسه با «ادغام» به نحو خودکار با اعمال قانون اتفاق نمی‌افتد- به عبارت دیگر، طرفین در خصوص دارایی‌هایی که منتقل می‌شوند، مذاکره می‌کنند. در عین حال، سازمان «فروشنده» (selling) ممکن است به حیات خود ادامه دهد یا بعد از اینکه تبادل خاتمه یافت، منحل شود.

این شکل از ادغام و تملک ممکن است برای سازمانی مفید واقع شود که برنامه‌های متعددی را مدیریت می‌نماید که صرفاً بخشی از آن‌ها از لحاظ مالی در توان آن هستند و تنها بخشی از فعالیت‌هایش را واگذار می‌کند و یا هنگامی‌که یک برنامه یا خط خدمت در طول زمان مقرر در تکامل تدریجی سازمان واجد معنای کمتری می‌شود. در این سناریوها، سازمان، اختیار فروش زیرمجموعه و برنامه‌هایش را دارد و می‌تواند درآمد حاصله را در راستای تمرکز بر امور یا برنامه‌ریزی‌های دیگری صرف کند که هم‌راستایی بیشتری با مأموریت آن دارد. فروش اموال می‌تواند فرآیندی ساده‌تر از ادغام و وابستگی‌ها باشد، زیرا سازمان‌ها را ملزم به مذاکره در خصوص ترکیب هیأت‌های مدیره یا ایجاد نهادهای جدیدی که نیاز به تشکیلشان است، نمی‌نماید. همچنین این امکان برای سازمان‌ها در رشد راهبردیشان وجود دارد که به دنبال گسترش خدمات خود از طریق تملک (اکتساب) یک خط خدمت از نهاد غیرانتفاعی دیگری باشند که آن نهاد به دنبال خروج از همان فضا و تمرکز ویژه تر بر خدماتی باشد که ارائه می‌کند.

سرمایهگذاری مشترک

مؤسسات غیرانتفاعی ممکن است در عین حالی که استقلال خود را حفظ می‌نمایند از طریق سرمایه‌گذاری مشترک (joint ventures) بتوانند به مزایای ادغام و انتقال مالکیت غیرانتفاعی دست یابند. سازمان‌ها نوعاً به‌منظور نیل به هدفی مشترک یا برنامه‌ای ترکیبی در سرمایه‌گذاری مشترک ورود می‌کنند. سرمایه‌گذاری‌های مشترک ممکن است از طریق تشکیل یک نهاد حقوقی مستقل یا انعقاد یک قرارداد ایجاد شوند.

سازمان‌های خدمات مدیریت (Management services organizations) شکلی از سرمایه‌گذاری مشترک را عرضه می‌کنند که طی آن مؤسسات غیرانتفاعی متعدد ، یک  نهاد از نظر حقوقی مجزا را ایجاد می‌نمایند که هدفش ارائه خدمات است. در حالی که سازمان‌ها همچنین می‌توانند به منظور به اشتراک نهادن خدمات خود، اقدام به توافقات خدماتی بین‌سازمانی نمایند. سازمان‌های خدمات مدیریت امکانی دیگر را به مؤسسات غیرانتفاعی ارائه می‌کنند که در عین حفظ هویت مستقل در پی تقسیم هزینه‌های مازاد هستند.

در یک نوع تبادل دیگر، مؤسساتی غیرانتفاعی که قصد همکاری با نهادهای انتفاعی (for-profit entities) را دارند ممکن است به‌منظور  طراحی نوع رابطه مناسب، دست به انتخاب ساختار سرمایه‌گذاری مشترک بزنند. نهاد خدمات درآمد داخلی (IRS) در ایالات متحده آمریکا سرمایه‌گذای مشترک میان مؤسسه غیرانتفاعی و انتفاعی را مورد نظارت و بررسی قرار داده و دلایلی مشروع برای این روابط و همچنین راهنمایی در خصوص اینکه چگونه مؤسسات غیرانتفاعی می‌توانند از امور مرتبط با وضعیت بخش 501 (c) اجتناب ورزند، عرضه و منتشر نموده است، و این بررسی مقدمتاً با تمرکز بر این موضوع بوده است که آیا سرمایه‌گذاری مشترک اهداف خیرخواهانه مؤسسه غیرانتفاعی را پیش می برد یا خیر.

 

منبع:

taftlaw

مترجم:

دکتر یاسر احمدوند

 

میتوانید برای خواندن اخبار دیگر جهان به صفحه پویش های حقوقی پژوهشکده حقوقی شهر دانش مراجعه کنید.

::اخبار مرتبط::

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
keyboard_arrow_up