به اشتراک بگذارید…
  • نام نویسنده: فرهاد الله وردی
  • نام مجله : مطالعات حقوق کیفری و جرم‌‌شناسی
  • دوره ـ شماره: دوره 50 ـ شماره 2
  • دانلود اصل مقاله
  • گوینده : ایمان شاه بیگی
  • چکیده:بازپروری مجرمان، تاریخی پرفراز و فرود دارد. بی‌هیچ تردیدی کارهای مارتینسون و عبارت «هیچ‌چیز مؤثر نیست» که از درون ارزیابی‌های او بر مفهوم بازپروری بیرون آمده بود، نقطه عطف مهم در این تاریخچه به شمار می‌آید. این عبارت توانست آن‌چنان نفوذی در میان جرم‌شناسان و سیاست‌گذاران کیفری به دست بیاورد که شاید در تاریخ جرم‌شناسی کم‌نظیر باشد. با وجود این، پژوهش‌های متعددِ ارزیابی‌کننده نشان داده‌اند که به ایده «هیچ‌چیز مؤثر نیست» از جهت‌های مختلف، نقدهای بسیار جدی وارد است. ما در این مقاله ضعف‌های روش‌شناختی پژوهش مارتینسون را بررسی کرده‌ایم؛ بعضی از برنامه‌های بازپرورانه‌ای که مارتینسون در فراتحلیل خود به آنان پرداخته است، اتفاقاً موفق بوده و بعضی از برنامه‌های بازپرورانه که او آن‌ها را برنامه‌های «ناموفق» ارزیابی کرده بود، از بودجه مناسب برخوردار نبوده‌اند. سپس به این سؤال پرداخته‌ایم که چرا به‌نحو پارادوکسیکالی، سنت‌های رقیب در جرم‌شناسی، بر سر «هیچ‌چیز مؤثر نیست» به تفاهم رسیده و در یک هم‌دستیِ نانوشته آن را برجسته کرده و جنبه اسطوره‌ای به آن بخشیده‌اند. در انتها نیز بر پیامدهای سیاستیِ این اسطوره متمرکز شده و تأثیر آن بر شکل‌گیری دوران تنبیهی و سیاست‌های سخت‌گیرانه را توضیح داده‌ایم. از منظر این مقاله، ادبیات شکل‌گرفته درباره بازپروری با وجود تمامی ناکامی‌ها، شکست‌ها و محدودیت‌ها، سنت نظریِ غنی در اختیار می‌گذارد که براساس آن می‌توان به بازاندیشی و بازسازیِ بازپروری فکر کرد. هرگونه تلاش برای احیای بازپروری بدون این بازاندیشی انتقادی و بازسازی نظری، به شکست می‌انجامد.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
keyboard_arrow_up